Tuesday, December 23, 2008

دیروز با يکی از دوستان ديرينم تلفنی گفتگو کردم. بيش از ده سال است که او را نديده​ام. همین روزها زادروزش بود و برای شادباش گفتنش بهش زنگ زده بودم. هنگام گفتگو با او ياد روزهای شیرین دانشجويی در تهران و ميهمانی​ها و فعاليت​های هنری که آن زمان داشتيم افتادم. همچنین یاد دیر آمدن​هایش سر قرارها افتادم که همه را چشم براه نگه می​داشت! بسياری از هم​کلاسی​های زمان دانشجويی اکنون دور و بر خودمون زندگی می​کنند و با هم در رفت و آمد هستيم اما اين دوستم دور از همه و ماندگار اروپا بود. او چند ماه پيش اسباب​کشی کرده و با ما همسايه شده و اکنون می​توانيم بيشتر با هم در پيوند باشيم. با اينکه همسايه شده​ايم اما هنوز هم با هواپيما پنج ساعت بينمان راه است!
دست کم اکنون در یک قاره زندگی می​کنيم! :)

نظر_

..........................................................................................................................................

[Powered by Blogger]