Tuesday, February 19, 2008

يکشنبه شب انيميشن پرسپوليس را در سينما ديديم. روايت کوتاه و راستی از جوان​های نسل ما بود.
به نظر من فيلم قوی و تاثيرگزاری بود. داستان بيننده را با خود همراه می​کرد. به خنده می​انداخت و به گريه وامی​داشت.
به دوستانی که هنوز فرصت نکرده​اند آنرا تماشا کنند، توصيه می​کنم حتما آنرا در برنامه​شان بگنجانند چون به راستی ارزش ديدن دارد.
مرجان ساتراپی

نظر_

..........................................................................................................................................

Wednesday, February 06, 2008

يک جوان دانشجوی ايرانی در يکی از شهرهای خاوری کانادا (سنت جانز) هنگامی که با يک دختر جوان که پيراهن سينه​باز پوشيده بوده در آسانسور دانشگاه تنها بوده سينه​ی دخترک را بوسيده است! اين جوان قابل ترحم که دانشجوی مقطع دکتراست و دانش آموخته​ی دانشگاه شريف نیز می​باشد با اين کارش نشان داد که باهوش و باسواد بودن لزوما به معنی انسان شايسته بودن نيست! شرم​آورتر اين است که او گستاخانه آن دختر را با پوشيدن پيراهن سينه​باز مقصر دانسته است! پرسشی که پيش می​آيد اين است که اگر بنا باشد دختران پوشاک پوشیده بپوشند تا پسران وسوسه نشوند پس چه تفاوتی ميان يک پسر و يک حيوان نر که پيروی از غريزه​اش می​کند وجود دارد!؟
با استدلالی که این جوان دانای نادان می​کند پس بايد گفت حق با فرمانده​ نيروی انتظامی تهران است که دستور سختگيری درباره​ی پوشاک خانم​ها داده و پوشيدن چکمه روی شلوار را نيز برايشان ممنوع کرده است! يک دزد بانک نيز می​تواند بگويد تقصير من نبود که پول​های بانک را دزديدم بلکه تقصير تحویلدار بانک است که پول​ها را پيش چشمان من دسته کرده بود و می​شمرد و مرا وسوسه کرد! اگر هر کس بخواهد دنبال وسوسه​ها برود که ديگر آجر روی آجر بند نمی​شود.
به هر روی دادگاه ايشان را به دو ماه زندان محکوم کرده است. قاضی گفته متهم از آسيبی که اینگونه رفتار به ديگران و جامعه وارد می​کند آگاه نيست (چیزی مانند این تا آنجا که بیاد می​آورم). هر چند همه جا نام این جوان نادان آورده شده و آبرويش رفته ولی من از نوشتن نامش خودداری می​کنم.

نظر_

..........................................................................................................................................

[Powered by Blogger]