Sunday, January 23, 2005
● بامداد ديروز ناگزير شدم فاصلهی کوتاهی را پياده راه بروم. نزديک به هفت دقيقه طول کشيد. سرمای هوا ۳۴- درجه بود (۲۳- درجه همراه با سوز). تا در اين شرايط نبوده باشيد نمیتوانيد ارزيابی کنيد که چه اندازه سرد بود! هنگامی که از اتوبوس پياده شدم چند ثانيه (تنها چند ثانيه!) طول کشيد تا کلاه پشمی کلفتم را سرم کنم و شال گردنم را دور صورتم بپيچم. همين چند ثانيه کافی بود تا دستهايم که هنوز بی دستکش بود مور مور و بیحس شوند! به تندی دستکشهايم را دستم کردم و دستم را در جيب کاپشنم فرو کردم. گامهايم را تند کرده بودم که هر چه زودتر به مقصد برسم. به چهارراهی نزديک میشدم. چراغ عابر پياده سمت من سبز بود. هوا آنچنان سرد بود که خدا خدا کردم چراغ تا رسيدن من سبز بماند تا ناچار نشوم ده، بيست ثانيه بيشتر در خيابان باشم. با اينکه شلوار جين کلفتی به پا داشتم پاهايم داشت يخ میزد. انگشتان پايم توی چکمه گز گز میکردند. رانهايم مور مور میشدند و وقتی رويشان دست کشيدم دردناک شده بودند و حس ناخوشايندی داشتند. هنگامی که در آخر پس از هفت دقيقه پيادهروی به يک جای گرم رسيدم بخشی از شال گردن که در برابر بينیام بود از بخار نفسم يخ زده بود و سفيد شده بود! نزديک به يک ربع طول کشيد تا دوباره گرم شوم که اين روند گرم شدن همراه با تبديل بينیام به ناودان در هنگام باريدن باران بود! همان چند ثانيهای که دستم بیدستکش مانده بود باعث شد که پوست دستم خشک و ترک ترک شود.
..........................................................................................................................................خوشحالم که هر روز ناچار نيستم پای پياده توی اين سرما راه بروم! □ نوشته شده در ساعت 11:12 PM توسط خنگ خدا نظر_ Wednesday, January 19, 2005
● چند روز پيش با همکاران در مورد انتقال صنعت نرمافزار از آمريکای شمالی به کشورهای چين و هند صحبت میکردم. بسياری از شرکتهای بزرگ آمريکای شمالی کوشش میکنند تا بخش توليد نرمافزار را به کشورهايی مانند هند و چين منتقل کنند تا بتوانند از نيروی کار ارزانتر بهرهمند شوند. در اين ميان رقابت گستردهای بين دو کشور چين و هند برای ربودن بازار نرمافزار وجود دارد. يکی از همکاران چينی معتقد بود که هند به اين سبب بر چين برتری دارد که در هند همه به راحتی به زبان انگليسی صحبت میکنند. اين باعث میشود شرکتهای آمريکای شمالی تمايل بيشتری برای ايجاد شعبه جديد در هند داشته باشند تا چين که مردم تسلط خوبی به زبان انگليسی ندارند. حالا دولت چين برنامه جديدی را ترتيب داده تا کودکان از سنين کودکستان شروع به آموختن زبان انگليسی کنند. آنها معلمهای انگليسیزبان را با دستمزدهای بالا از آمريکا و کانادا استخدام میکنند تا در مقطع کودکستان به کودکان زبان انگليسی تدريس کنند. اين برنامهی درازمدتی است تا در آينده بتوانند در رقابت بر کشورهايی همانند هند پيشی بگيرند.
..........................................................................................................................................دلم میسوزد از اينکه کشور ايران با اين پتانسيل بالا، اين همه نيروی تحصيلکرده، متخصص و باهوش هيچ سهمی در اين رقابت ندارد. به جرات میتوانم بگويم يک ايرانی پس از دو سال آموختن جدی زبان انگليسی خيلی بهتر از يک چينی پس از ده سال آموختن اين زبان میتواند انگليسی صحبت کند. واقعا دلم میسوزد! □ نوشته شده در ساعت 4:34 PM توسط ميشولک نظر_
|
:وبلاگهايی که میخوانيم
|